آخر سال

ساخت وبلاگ
ساده بودی مثه سایه مثه شبنم رو شقایقمثه لبخند سپیده مثه شب گریه ی عاشقبی تو شب دوباره آیینه رو به روی غم گرفتهپنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفتهواژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودمعطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودماز تو می سرودم …وقت راهی شدن تو کفترا شعرامو بردنچشام از ستاره سوختن منو به گریه سپردنرفتی و شب پر شد ازمن از منو دلواپسی هارفتی و منو سپردی به زوال اطلسی هاواژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودمعطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودماز تو می سرودم … آخر سال...
ما را در سایت آخر سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayelabkhandeto بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 17:23

دیگرین ابر بهاری جانه باریدن ندارد این گُلِ خشکیده دیگر ارزشه چیدن ندارداین همه دیوانگی را با که گویم با که گویم آبرویه رفته ام را در کجا باید بجویمپیشه چشمم چون به نرمی میخرامی میخرامی در درونم مینشیند شوکرانه تلخ کامینام تو چون قصه هر شب مینشیند بر لبِ من غصه ات پایان ندارد در هزار و یک شبِ منروی بالینم به گریه نیمه شب سر میگذارم من از تو این دیوانگی را هدیه دارم هدیه دارم منای نهاله سبز تازه فصلِ بی بارم تو کردی تو بی نصیبو بیقرار و زار و بیمارم تو کردی توغمه عشقه تو مادر زاد دارم نه از آموزشِ استاد دارمبدان شادم که از یُمنِ غمه تو خراب آبادِ دل آباد دارم خراب آبادِ دل آباد دارمای دریغا ای دریغا از جوانی از جوانی سوختو دودِ هوا شد پیشه رویم زندگانیبا خودت این نیمه جان را این دله بی آشیان را تا کجاها تا کجاها میکشانی میکشانیای نهاله سبز تازه فصلِ بی بارم تو کردی تو بی نصیبو بیقرار و زار و بیمارم تو کردی توطاقته ماندن ندارم آه ای دنیا خداحافط میروم تنهای تنها ای گل زیبا خداحافظ آخر سال...
ما را در سایت آخر سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayelabkhandeto بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:36

شب بودشبی جدا از شب های سپری شدهشبی پر از خاطرهپر از هیاهوپر از احساس پروازشبی آکنده از نیازشبی بود از شب های اول زمستانشبی در ظاهر سرداما در وجود ما بود گرمگرم در باطن انسان هاشبی گرم به خاطر احساس شادیبه خاطر احساس علاقه عاشقانشبی بود از شب های دی ماهشبی که همه مردم شاد بودندهمه می خواستند باشند میهمان مهربانیمی خواستند باشند در خاطره این شب جاودانیآنها پر بودند از عشقپر بودند از بوی بهارپر بودند از بوی خاک تازه باران دیدهاین شب:شب یلدا بودشب خاطره هاشب با هم بودن و در کنار همشب احساس آزادی و رهاییشب پرواز و جداییجدایی از غم و اندوهشب دوباره زیستندوباره نگریستننگریست به دنیای پر از زیباییبا تمام سختی و نگرانی هاشب زیستن با تمام ای کاش ها و امیدهابلیبود شب یلدابهترین شب سال های عمر ما​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​ آخر سال...
ما را در سایت آخر سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayelabkhandeto بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:36

سر اومد زمستونشکفته بهارونگل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزونگل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزونکوهها لاله زارنلاله ها بیدارنتو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارنتو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارنتوی کوهستوندلش بیدارهتفنگ و گل و گندمداره مییارهتوی سینه اش جان جان جانتوی سینه اش جان جان جانیه جنگل ستاره دارهجان جانیه جنگل ستاره دارهیه جنگل ستاره دارهجان جانیه جنگل ستاره دارهسر اومد زمستونشکفته بهارونگل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزونگل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزونکوهها لاله زارنلاله ها بیدارنتو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارنتو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارنتوی کوهستوندلش بیدارهتفنگ و گل و گندمداره مییارهتوی سینه اش جان جان جانتوی سینه اش جان جان جانیه جنگل ستاره دارهجان جانیه جنگل ستاره دارهیه جنگل ستاره دارهجان جانیه جنگل ستاره داره آخر سال...
ما را در سایت آخر سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayelabkhandeto بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:36